هر کاری موقعیت می خواهد

شهرمان ، استان مان ، کشورمان یا دانشگاه مان اگر قرار است اسلامی شود باید موقعیتهایش یعنی جهان مناسب اش را ایجاد کنیم . سخت است . اما محال نیست . نزدیک به محال هم نیست . روشن است که مراد سرکارگذاشتن چهارنفر به نام بیانیه نویس یا بازخوان یا متذکر اسلامی بودن و اشتغالزایی به نام "اسلامی کردن" محیط نیست. باید کاری کرد برای " اسلامی شدن" .

یک دانشگاه به فرض اینکه تمام استادان و دانشجویان آن مسلمان باشند ، ضرورتاً دانشگاه اسلامی نیست . برای اسلامی شدن دانشگاه باید عالَم اسلامی تحقق یابد و علم نیز با روح دین پرورده شود . ما باید تأمل کنیم که این وضع چگونه ممکن می شود و تأمل نیز باید فارغ از سوداهای ایدئولوژیک و به دور از اغراض سیاسی صورت گیرد . چنان که می دانیم لااقل یک بار در تاریخ اسلام دین به بسط علم مدد رسانده است . بعید نیست که در آینده هم این حادثه به نحوی تکرار شود (رضا داوری اردکانی ، در باره علم ، 1386، ص148و149) .

زندگی بزرگان را بخوانیم

خواندن زندگی بزرگان علاوه بر پیوند دادن خواننده با عوالم بزرگی و بزرگواری ، در فضایی روایت گونه انسان را در متن یک زندگی و دهها زندگی انسان ساز قرار می دهد به گونه ای که انسان خود را بخشی از تجربه های زیسته ی دهها و صدها نفر می یابد و در این بین پیام آور نسبت مستقیم است میان سختی و سعادت . به قول حکیم سنایی ، سال ها باید که تا یک سنگ اصلی زآفتاب / لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن :

سید حسین خدیوجم . متولد 1306 در مشهد . پدر و مادر اهل اشکذر یزد . سیدحسین پسر کوچک خانواده بود ، اما برای کمک به زندگی در نجاری کار می کرد . در بزرگسالی تحصیل کرد . پس از گرفتن دیپلم متأهل شد و صاحب دو فرزند و مدتی هم تحمل بیکاری کرد . از سال 1335-36 برای تحصیل لیسانس وارد دانشگاه شد و شاگردی استادان علی اکبر فیاض و غلامحسین یوسفی پیشه کرد . سال 1340 به تهران رفت و یک سال بعد در کتابخانه ملی مشغول کار شد . 1342 سال انتشار اثر اول او ، ترجمه عقاید فلسفی ابوالعلاء نوشته ی عمر فروخ بود. دو سال بعد کتاب در زندانِ ابوالعلاء را ترجمه کرد . اخلاقی درویشانه داشت و مردم دار بود. سال 1344 اقدام به تبت نام در دوره دکتری ادبیات عرب در لبنان کرد . در سال 1348 ترجمه کتاب دو جلدی الایام نوشته ی طه حسین و نشر آن را را به سرانجام رساند . بهمن 1353 رایزن فرهنگی ایران در افغانستان شد . او که از بیماری آسم و دیابت رنج می برد در 15 مهر 1365 در 59 سالگی درگذشت و در کنار مدفن امام محمد غزالی در توسِ مشهد به خاک سپرده شد . خدیو جم در طول 30 سال فعالیت ادبی و پژوهشی ، 27 کتاب و 60 مقاله منتشر کرد . شرح مفصلی از زندگی او در ماهنامه ی پژوهشی اطلاعات حکمت و معرفت ، سال دوم ، شماره 7 (مهر1386، به مناسبت هشتادمین سال تولد) آمده است ( علی باقرزاده ، نامه فرزانگان ، چ1، مشهد ، سخن گستر ، تابستان 1387، ص39 ) .

آسمان پرستاره ایران

چند روز قبل در یک کتابفروشی چشمم به کتاب قطوری افتاد به نام داستان نویسان کرمانشاه . اول متوجه عنوان تکمیلی کتاب نشدم : از ابتدا تا اکنون . در عین حال ، اول گمان کردم حداکثر ممکن است زندگی و آثار 10 -12 نفر از داستان نویسان شاخص این خطه را بشرح معرفی کرده باشند . اما با مشاهده فهرست معلومم شد که در این کتاب تک جلدی دهها داستان نویس کرمانشاهی آن هم به اجمال معرفی شده اند ، کسانی که هر کدام موفق به نشر چندین اثر داستانی در نشرهای معتبر کشور شده اند . این بدان معنی است که هر کدام از استانهای کشور اگر مبادرت به چنین اقدام شایسته ای کنند معلوم خواهد شد که ایران از برکت وجود چندین هزار نویسنده ی به ثمر رسیده و صاحب قلم و صاحب سبک تنها در عرصه خلق داستان و رمان برخوردار بوده و هست . طرفه آنکه همین احصا در هر کدام از زمینه های ادبی یا هنری و در هر استان و شهرستان ایران هم که صورت بگیرد با فهرست بلندبالا و ابتهاج آوری روبرو خواهیم بود . مثلا نقاشی که در دنیای رنگارنگ و زیبایی آفرین خود عرصه نگارگری و هنرآفرینی هنرمندان چیره دست بسیاری است .

یک نمونه از این هنرمندان استاد محمد فاسونکی از هنرمندان افتخار آفرین نقاشی کشور است .

استاد محمد فاسونکی در 26 آذر سال ۱۳۲۲ در تبریز به دنیا آمد. حسین کاظم زاده ایرانشهر مدیر مجله ی ابرانشهر در برلین و یکی از چهره های حلقه ی برلنی ها که دغدغه هویت ایرانی داشتند عموی مادری اوست . فعالیت هنری محمد فاسونکی با ورود به هنرستان موسیقی تبریز در سال ۱۳۳۵ آغاز شد ؛ کوششی که بعد از هفت سال و گرایش استاد به نقاشی تغییر مسیر داد و او را وارد هنرستان نقاشی تبریز کرد. پس از آن وی برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و وارد هنرستان دولتی فرانکفورت شد. این نقاش تلاشگر در سال ۱۳۴۹ برای تحصیل در این رشته به ایتالیا سفر کرد تا در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه رم تحصیل نماید. دو سال بعد به تحصیل در رشته مجسمه سازی نیز مشغول شد . نقاشی و مجسمه سازی دو رشته‌ای شد که از وی چهره‌ای معتبر و بین المللی ساخت و تا چند دهه بعد نام وی را در زمره چهره‌های برجسته نقاشی جهان مطرح کرد.

استاد محمد فاسونکی پس از چهار سال تحصیل و تلاش مستمر، به کشور بازگشت تا اولین نمایشگاه آثارش را در تبریز و در گالری هنرهای زیبا میرک برپا کند. دو سال بعد در سال 1355 نمایشگاهی از آثار نقاشی‌اش در تالار قندریز تهران به صورت انفرادی برپا شد و از وی چهره ای شناخته شده ساخت. محمد فاسونکی از همان سالها تاکنون به طور مستمر در نمایشگاه‌های گروهی و انفرادی نقاشی حضور داشته و یکی از فعال‌ترین نقاشان معاصر کشور است. نیم قرن تجربه و تلاش و یادگیری و آموزش، نام وی را در زمره سازندگان هنر معاصر جای داده است.

عضویت در انجمن نقاشان برلین ، تدریس در چندین مرکز آموزش عالی هنر در تبریز، عضویت در هیات رییسه انجمن هنرهای تجسمی‌تبریز و چندین عنوان دیگر از جمله سوابق هنری استاد محمد فاسونکی به شمار می‌رود. از وی تاکنون سه اثر با نام‌های پرتره‌های محمد فاسونکی، جشن مجسمه‌های فاسونکی و نقاشی‌های محمد فاسونکی منتشر و به بازار نشر عرضه شده است (آرت چارت).

بخشی از آثار او در این کتاب آمده : گزیده آثار محمد فاسونکی : میدان ساعت ، زیرنظر محمود رضا بهمن پور ، با پژوهش آرمان خلعتبری ، چاپ1، نشر نظر، 1403 ( ر. ک : رضا خجسته رحیمی ، " راوی پریشانی مردمان ترس خورده" ، اندیشه پویا ، سال 13، شماره 94، دی و بهمن 1403، ص104) .

آدم تا هست باید چیز یاد بگیرد

قدیمی ها همیشه حرف های ساده اما به دردخور و پرمغزی داشتند ، مثل جیب هایشان که از آن همیشه شکلاتی ، جوزقندی ، برگه زردآلوی خشک شده ای ، مشت مویزی کف دست کودک گذرنده ای قرار می گرفت . یک حرف شان همین بود : آدم تا هست باید چیز یاد بگیرد . این حرفها اکنون جایگاه پیدا کرده و دانشمندان و برنامه ریزها آنها را تکرار می کنند . به گفته میشل دوسرتو یکی از جامعه شناسان فرانسه در کتاب فرهنگ به صیغه جمع ، کودکان و نوجوانان غربی به نوعی خودمختاری و استقلال و حتی ولنگاری و بی بند و باری رسیده اند و یا میل می کنند و همگان از خرد و کلان به آموزش و پرورش دائم نیاز دارند و آرزومندند که مبادله و گفتگو جایگزین تحکم و اجبار شود ( جلال ستاری ، نزاع بر سر قدرت فرهنگ در غرب ، چ1، تهران ، توس ، بهمن 1361، ص 50 و51) .