هر کاری موقعیت می خواهد

هر کاری موقعیت می خواهد

شهرمان ، استان مان ، کشورمان یا دانشگاه مان اگر قرار است اسلامی شود باید موقعیتهایش یعنی جهان مناسب اش را ایجاد کنیم . سخت است . اما محال نیست . نزدیک به محال هم نیست . روشن است که مراد سرکارگذاشتن چهارنفر به نام بیانیه نویس یا بازخوان یا متذکر اسلامی بودن و اشتغالزایی به نام "اسلامی کردن" محیط نیست. باید کاری کرد برای " اسلامی شدن" .

یک دانشگاه به فرض اینکه تمام استادان و دانشجویان آن مسلمان باشند ، ضرورتاً دانشگاه اسلامی نیست . برای اسلامی شدن دانشگاه باید عالَم اسلامی تحقق یابد و علم نیز با روح دین پرورده شود . ما باید تأمل کنیم که این وضع چگونه ممکن می شود و تأمل نیز باید فارغ از سوداهای ایدئولوژیک و به دور از اغراض سیاسی صورت گیرد . چنان که می دانیم لااقل یک بار در تاریخ اسلام دین به بسط علم مدد رسانده است . بعید نیست که در آینده هم این حادثه به نحوی تکرار شود (رضا داوری اردکانی ، در باره علم ، 1386، ص148و149) .

ادامه نوشته

ایران ، قرارگاه عاطفه

ایران ، قرارگاه عاطفه

همان قدر که فقدان عاطفه و احساس می تواند انسان را از انسانیت دور کند و نگران کننده است ، فراوانی و غلیان احساس و عاطفه از منظر دیگری خصوصاً آنجا که ملتی را ممکن است از عقل و منطق دور گرداند باید باعث نگرانی و تشویش خاطر باشد .

بنا به دریافت همایون کاتوزیان (ایرانیان ، 1402، ص23) ، شعر ، اسطوره ، افسانه ، عرفان و دین بخش بزرگی از زندگی روزمره را تشکیل می دهند . احساس در میان ایرانیان و در شکل دادن به آرای آنان ، جایگاهی والاتر از عقل دارد . برای یک ایرانی ، احتمال پذیرفتن نکته ای که با داستان ، شعر یا استدلالی فوق العاده و ماورای منطق توجیه شده باشد بیشتر است تا پذیرفتن استدلالی صرفا منطقی یا شواهد عینی .

ادامه نوشته

نقد و تحلیل رمان شمس و طغرا منتشر شد

ادامه نوشته

پیام در رمان شمس و طغرا

پیام در رمان شمس و طغرا

محمد حسن صنعتی

اندیشه

به قول آلبر کامو ، نویسندگان بزرگ خود یک پا فیلسوف اند که به نقش و تأثیر عظیم رمان در اذهان مردم پی برده اند و افکار و عقاید خود را در رمان تصویر کرده اند : "رمان نویسان بزرگ ، رمان نویسانی فیلسوف هستند ، یعنی خلاف نویسندگانی که می خواهند مطلبی را به اثبات برسانند . و از این زمره اند بالزاک ، ملویل ، استاندال ، داستایوسکی ، پروست ، مالرو و کافکا . انتخابی که اینان کرده اند تا به کمک تصاویر بنویسند نه به یاری استدلال ، نشان دهنده نوعی اندیشه مشترک میان آنهاست ؛ اندیشه ای که به یقین می داند اصل توضیح بی فایده است" 230 . در این نگاه ، قصه ای که در آن شخصیتها فقط نماینده افکار و مامور انجام اعمال ناشی از این افکار بشوند ، "قصه عقاید" 231نامیده می شود . آلدوس هاکسلی و جورج اورول از برجسته ترین نویسندگان این نوع قصه هستند . نون و القلم آل احمد فابلی است در این شیوه و از داستانهای قدیم ، کلیله و دمنه زیباترین کتابی است که به این شکل در این جهان نگاشته شده است232 .

ادامه نوشته

عنصر"کشش" در رمان شمس و طغرا

عنصر"کشش" در رمان شمس و طغرا

محمدحسن صنعتی

تمهیدات در ایجاد کشش

عامل کشش به عنوان عاملی که همراهی شنونده را تا پایان داستان تضمین می کند در این رمان حضور دارد و این امتیاز رمان شمس و طغرا نوشته محمدباقر خسروی است . نویسنده به شیوه های گوناگون سعی کرده است این عنصر را از ابتدا تا انتهای اثر خود محفوظ نگه دارد .

هیجان : هیجان نمک داستان است. هیچ آدمی نمی تواند بی احساس تألم و درد و رنج و شوق و شادی و خشم که با هیجان نسبت مستقیم دارند زندگی کند . تصور زندگی بدون وجود درد و رنج و شادی و هر یک از این احساسات امری است ناممکن . بنا بر این داستان وقتی می تواند به زندگی خود ادامه دهد که گزارشی از قسمت یا قسمتهایی از زندگی انسان یا انسانهایی باشد ؛ انسانهایی که از احساساتی گوناگون و متضاد متأثر گشته اند 220 . صحنه هایی چون دستگیری شمس به دست مأمور کلیجه و رها شدن وی - به ضربتی - از دست وی (معرفت ، 1/164و165) ، تردیدها و نگرانیهای شمس از قولی که به پهلوان محمد نجار برای شرکت در شام باغ تخت داده ، خصوصاً که از شرکت مزدوران کلیجه نیز باخبر است (معرفت ، 1/175) ، شادی شمس از پی بردن به محل گنج دیلمی (معرفت ، 1/179) و پیداشدن رقیب ، یعنی آبش برای طغرا (معرفت ، 1/190) که فراوان هم در این رمان خلق شده اند به کار ایجاد هیجان آمده اند .

ادامه نوشته

عنصر"کشمکش" در رمان شمس و طغرا

عنصر"کشمکش" در رمان شمس و طغرا

محمدحسن صنعتی

اگر معارضه و مخالفتی نبود حرکت و جنبشی پیدا نمی شد و زندگی معنی نداشت . خلقت عالم بدون مخالفت ابداً میسر نمی شد . آسمان و زمین و ستاره ها و ماه به وجود نمی آمد . ما هم وجود پیدا نمی کردیم 216 . اگر بتوان داستان را به ورزش تشبیه کرد می توان کشمکش در داستان را به مسابقه در ورزش تشبیه کرد . در ورزش اگر مسابقه در کار نباشد ورزش نیست . در داستان هم همینطور است . اگر کشمکش و مبارزه نباشد داستان هم وجود نخواهد داشت . در موسیقی بدون کنترپوان ، یعنی قرار گرفتن نقطه ای در برابر نقطه ای دیگر هارمونی و هماهنگی به وجود نخواهد آمد .

ادامه نوشته

توانمندی میرزامحمدباقرخسروی  در خلق رمان شمس و طغرا

توانمندی میرزامحمدباقرخسروی

در خلق رمان شمس و طغرا

محمدحسن صنعتی

اگر در نظر بگیریم اشخاص داستان در رمان خسروی تا چه حد متنوع و از طبقات گوناگون اند آن وقت به توانایی نویسنده در نمایش حقیقی احوال و طبایع آنها پی می بریم . مثلا کسانی که در داستان به نوعی شرکت دارند عبارت اند از : ایلخان مغول ، وزیر ، سرکردگان سپاه و دیگر رجال ، آبش خاتون ، امیران و نجیب زادگان دیلمی و امرای شبانکاره ، فقها و قضات و بزرگان فارس ، شاعر ، عارف ، مسلمان ، مسیحی ، نوکران و خدمتگزاران ، رؤسای محله ها یا کلوها 210و پهلوانان و عیاران که به فرمان اینان بودند ، تاجر ، پیشه ور ، برده فروش ، بنّا ، نجّار ، نقاش ، آواز خوان ، روسپی و بسیاری دیگر 211 .

ادامه نوشته

شباهتهای شمس و طغرا  با سه تفنگدار الکساندر دوما

شباهتهای شمس و طغرا

با سه تفنگدار الکساندر دوما

محمدحسن صنعتی

رمان سه تفنگدار به ترجمه ی محمدطاهرمیرزا بن اسکندرمیرزا اسکندری در سال 1316 ه.ق. برابر با سال 1277 ه. ش. در تهران منتشر شد 198، در دوران پادشاهی مظفرالدین شاه . اولین وجه شباهت رمان شمس و طغرا با این نوشته ی آلکساندر دومای پدر این است که در سه جلد تدوین یافته است .

در متن سه تفنگدار نیز صحنه هایی است که خسروی در رمان نوشته ی سال 1288 ش. خود ممکن است از آنها الگو و الهام گرفته باشد . خسروی که رمان خود را با "بسم الله الرحمن الرحیم" و دیباچه گونه ای و سپس فصلی " در مقدمات لازمه" آغاز کرده شبیه چنین شروعی را احتمالا در اثر دوما دیده است و عیبی در این کار نمی دیده : " دیگر از علائم سکنه ی (گاسکونی) 199 این است که هر یک از مردها یک بِرِه 200 بر سر دارند . ولی قیافه جوان مزبور طوری خصوصیات نژادی او را معرفی می کرد که بدون (بِرِه) هم می توانستند او را بشناسند. معهذا وی یکی از کلاههای بدون لبه را بر سر نهاده ، یک پر کوچک بدان نصب کرده بود" 201 .

ادامه نوشته

شباهتهای شمس و طغرا   با کونت مونت کریستو

شباهتهای شمس و طغرا

با کونت مونت کریستو ی الکساندر دوما

محمدحسن صنعتی

ترجمه ی شاهزاده محمدطاهر میرزا از کتاب کونت مونت کریستو بنا به دستور شاه قاجار در سال 1894م. منتشر شد . خانواده ها دور هم جمع می شدند و این داستان را با صدای بلند می خواندند و همین مسئله نشانگر علاقه ی مردم به ادبیات جدید بود188 .

علاقه ی ایران به گذشته ی تجارب ادبی 40 ساله یادآور لندن ایام الیزابت بود که ترجمه ها و قوالب نوین بیانی ، موضوع مباحث مختلفی می شد. آنچه در این مختصر می آید بر اساس ترجمه ذبیح الله منصوری از کتاب کونت مونت کریستو ست و اگر دسترسی به ترجمه محمدطاهر میرزا ممکن می شد ، رفع شبهاتی که در مورد نوع ترجمه مرحوم منصوری و امانتداری او هست بسا که به دقت و درستی چند نکته ای که در این مقال خواهیم گفت کمک می کرد.

ادامه نوشته

تأثیرپذیری رمان شمس و طغرا از ادبیات غربی

تأثیرپذیری رمان شمس و طغرا از ادبیات غربی

محمدحسن صنعتی

بسیاری از محققان در زمینه ی رمان نویسی ایرانیان خاصه در مراحل نخستین - نیز در باره ی شمس و طغرا معتقدند این رمان که از اولین رمانهای ایرانی است نیز مثل دیگر رمانهای عصر خود از ادبیات غربی تأثیر پذیرفته است . بنا به این نظر ، " نویسنده ی شمس و طغرا خواسته است با توجه به رمانهای فرنگی داستانی اصیل و ایرانی به قلم آورد . گرچه اثر او در دلکشی و خیال انگیزی و رعایت ریزه کاریهای فن رمان به پای داستانهای غربی نمی رسد ، تجربه او با کامیابی توأم بوده ، زیرا هنوز هم خوانندگان را به خود جلب می کند و لذت می بخشد و تا کسی طبع و ذوق داستان پردازی نداشته باشد ، اثر قلمش به این درجه از گیرندگی نمی تواند رسید" 166 .

ادامه نوشته

شباهتهای شمس و طغرا  با سمک عیار فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی

شباهتهای شمس و طغرا

با سمک عیار فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی

محمدحسن صنعتی

خورشیدشاه قهرمان اصلی داستان سمک عیار 146 چون قهرمان منظومه های داستانی مشابه از جمله خسرو و شیرین نظامی و شمس و طغرا ی خسروی با خوبرویی زاده می شود : " دایه بیامد و او را در قماط147 پیچید و به خدمت شاه آورد و آن ساعت که فرزند ماه روی 148 در کنار شاه خوابانید ، آفتاب به رخسار مرزبانشاه تابید. برنگرید . آفتاب را دید . فرزند خویش را خورشیدشاه نام نهاد" 149.

ادامه نوشته

شباهتهای رمان شمس و طغرا با خسرو و شیرین نظامی

شباهتهای رمان شمس و طغرا با خسرو و شیرین نظامی

محمدحسن صنعتی

نظامی گنجوی در وصف خوبرویی و پروردگی خسرو چنین سروده است :

چو کار از مهد با میدان فتادش جهان از دوستی در جان نهادش

به هر سالی که دولت می فزودش خرد تعلیم دیگر می نمودش

چو سالش پنج شد در هر شگفتی تماشا کردی و عبرت گرفتی

چو سال آمد به شش چون سرو می رست رسوم شش جهت را باز می جست

چنان مشهور شد در خوبرویی که مطلق یوسف مصرست گویی117

ادامه نوشته

تأثیرپذیری رمان شمس و طغرا از ادبیات فارسی

تأثیرپذیری رمان شمس و طغرا از ادبیات فارسی

محمدحسن صنعتی

جایی از شمس و طغرا ، طغرا که تمایل دارد شمس در سفر آنها به مقر ایلخانی همراهیشان کند به او "حسن طلب" می آموزد : " لابد ]پدرم[ در ضمن صحبت هم از بی کسی شکایت خواهد کرد که امینی ندارم زن و بچه خود را باو بسپارم و باردو برساند . شما آنوقت می توانید حسن طلبی برای این خدمت نمائید " (معرفت ، 1/216) . گرایش به ادب و استفاده از ادبیات در بیان برخی از دیگر اشخاص داستان نیز وجود دارد . "برخی از اشخاص داستان در رمان خسروی از یک نظر خاص در خور توجهند و آن ذوق شعر و شاعری است . بی گمان طبع شعر و شخصیت و قریحه ادبی نویسنده و به عبارت دیگر پسند او یا سلیقه زمان موجب آمده که قهرمانانِ محبوب خود را در داستان به هنر شعر و شعرشناسی و نکته گویی ادبی و نیز به خوشنویسی و دیگر هنرهای ظریف آراسته گرداند105 " . مثلا شمس برای طغرا شعر می سراید و آن را به خط خوش می نویسد (کلاله ، 1/65 : دل من بجز هوایت به جهان هوس ندارد ...) . طغرا نیز غزل او را بی جواب نمی گذارد (کلاله ، 1/70 : من به چشم خویش خوارم گرچه در گیتی عزیزم ... ) . طغرل فرزند شمس و هما هم شاعرند . عشق طبع آنها را نیز شکفته است و پیامهای عاشقانه شان را به شعر در می آورند (کلاله ، 3/26، 27: خدا چو خواست کند پادشه گدایی را ... ، 3/31، 32 : شکست ناله من قدر صوت بلبل را ... ) . اطلاعات ادبی بهاء الدین محمد حاکم اصفهان (کلاله ، 1/197: در موقعی که روزه داران چشم به رحمت افق دارند ... بازا کز انتظار تو چشم امیدوار / چون گوش روزه دار بر الله اکبر ست) نمونه ای از ذوق ادبی نویسنده است که در اشخاص داستان مجال بروز یافته است . شخصیتهای داستان گاه با هم مشاعره می کنند . طغرا چشمش که به فردوس می افتد می گوید : "مرغ سلیمان چه خبر از صبا" و او می گوید : "خوف مکن ساز دلت پر رجا" (معرفت ، 1/83) و گاه بیان شعرا را استشهاد می کنند.

ادامه نوشته

طرح و توطئه در رمان شمس و طغرا

طرح و توطئه در رمان شمس و طغرا

محمدحسن صنعتی

چکیده

در این مقال خواهم کوشید با توجه به تعریف و ویژگی های طرح ، نگاهی مختصر کنم به قوت و ضعف محمدباقر خسروی در ایجاد و رعایت طرح و توطئه رمان شمس و طغرا . اشاره ای خواهم کرد به این احتمال که خسروی از ابتدا بنا به تفصیل رمان خویش نداشته و به هر روی از اواسط خلق اثر به چنین تصمیمی رسیده است. البته او که در خلق رمان خود از منابع اسلامی و ایرانی به خوبی الهام گرفته ، با توجه به اینکه اولین یا از اولین های رمان نویسی ایرانیان بوده است در مواردی هم مثلا در نسبت داستان و تاریخ به خوبی از عهده برنیامده و در نتیجه قلم او در مواردی چون طراحی قهرمان و ضد قهرمان به چالش کشیده شده است. با این همه باید اذعان کرد که خلق رمانی در سه جلد – آن هم مربوط به قرنهایی پیش از روزگار خسروی - اقدامی شگفت بوده که وی توانسته با ایجاد جاذبه های بسنده داستانی بدان اهتمام ورزد و تصویری از قرون پیشین و مشخصا قرن هفتم تاریخ ایران برای روزگار ما به یادگار گذارد.

واژه های کلیدی: طرح و توطئه ، منابع الهام و اقتباس ، نسبت داستان و تاریخ، قهرمان و ضد قهرمان ، داستان ضمنی .

ادامه نوشته

شخصیتهای فرعی رمان شمس و طغرا

شخصیتهای فرعی رمان شمس و طغرا

محمدحسن صنعتی

19.آباقاخان : یکی از پسران هلاکو و جانشین وی (معرفت ، 1/329) . شمس وقتی به حضور وی که او نیز از عشاق طغراست رسید ، "سلطان را دید جوانی است بسن سی سال با چهره ی گلگون و قدی موزون سبیلهایی پرمو زنخ را تراشیده لباس سلطنت در بر کلاه سواری با جیقه77ی مرصع بر سر همان خنجر تقدیمی شمس را بکمر زده با نگاهی پر هیبت و پر از فطانت باطراف نظر می کند" (معرفت ، 1/296)78 .

ادامه نوشته

شخصیتهای اصلی رمان شمس و طغرا - 2

شخصیتهای اصلی رمان شمس و طغرا - 2

محمدحسن صنعتی

15.شیخ ابوالحسن شاذلی : "سیدی پیرمرد با ریشی بلند و تمام سفید روئی نورانی و چشمهایی درشت و بااثر بر روی حصیری نشسته خرقه ای از صوف سیاه در بر و تسبیحی هزاردانه در دست و چند جلد کتاب در برابر دارد" . و از جمله فوایدی که وی "درصحبت شیخ دانشمند" سعدی بوده "آموختن زبان فارسی است"(معرفت ، 1/386،387) . سعدی وی را پیر صحبت خود می خواند (معرفت ، 1/245) و می گوید : مرا با این سید جلیل عوالمی است (معرفت ، 2/26) ، وبه شمس می گوید : ایفرزند اگر در این سفر روزی شد و بخدمت شیخ کامل مکمل العارف بالله سیدابوالحسن شاذلی رسیدی ... دستش را بجای من ببوس که آن بزرگ پیر صحبت و از یاران ایام ریاضت من است . چه بسیار با هم سیاحت کرده ایم ... شمس پرسید ... در کدام ولایت باید بخدمتش رسید فرمود مکان توقف ایشان اسکندریه مصر است 69 (معرفت ، 1/245) .

ادامه نوشته

شخصیتهای اصلی رمان شمس و طغرا - 1

شخصیتهای اصلی رمان شمس و طغرا

محمدحسن صنعتی

1.شمس : قهرمان اصلی داستان ، از دیلمیان آل بویه و از فرزند زادگان عضدالدوله ی دیلمی 40، اصیل41 و عاقل و پاک فطرت ( معرفت ، 1/128 ، قول سعدی) . فضائل شمس چشمگیر است و تحسین برانگیز . اما او را مردی می بینیم که بیش از هر چیز به وصل معشوق و رفاه و سعادت خانواده خویش می اندیشد و در گیر و دار حوادثی که در وطنش می گذرد ، در فکر آن است که گلیم خود را از موج به در برد . به عبارت دیگر با وجود جوهر و استعداد ذاتی و شرف نفس ، در چارموج بلا که مملکت را در بر گرفته بوده ، وی ناگزیر سلامت را بر کنار می جسته و در چاره ی رسیدن به معشوق و حفظ موقع و تأمین آسایش خویش بوده است نه رهاندن همشهریان از بیداد مغولان . یعنی یک نوع روح محافظه کاری و صیانت نفس در رفتار شمس دیده می شود 42 .

ادامه نوشته

پرداخت"شخصیت"در رمان"شمس و طغرا"

پرداخت"شخصیت"در رمان"شمس و طغرا"

محمد حسن صنعتی

به نظر نویسنده صد سال داستان نویسی در ایران ، رمانهای تاریخی ایرانی بر محور بزرگنمایی اغراق آمیز یک شخصیت تاریخی نوشته شده اند ، بی آنکه این شخصیت را در رابطه با خاستگاه و سمت گیری اجتماعی و شرایط تاریخی پیدایش او و نیز مسیر تکاملی جامعه مورد بررسی قرار دهند . در واقع رمان تاریخی به شیوه ای غیر تاریخی به دوره مورد نظر خود می پردازد . عمق مسائل را نمی کاود و به تجملات تاریخی و حواشی بیشتر توجه می کند تا به خود تاریخ 24 . و نگارنده آنقدر که با بخش نخست این سخن همراه است ، با بخش دوم یعنی تاریخی نگری فارغ از دغدغه های زیبایی شناختی در کار خلق رمان همراه نیست ؛ چرا که از جمله ایرادها در شمس و طغرا به عنوان یکی از رمانهای تاریخی همین است که گاه " به خود تاریخ" پرداخته و گویی در نظر نداشته است که او در کار نگارش رمان تاریخی و نه تاریخ است .

ادامه نوشته

"شخصیتِ" ادبیات داستانی

"شخصیتِ" ادبیات داستانی

محمدحسن صنعتی

سخن در باره عناصر و ارکان داستان و پیوندهای گوناگون در ساختار آن را با سخن از "شخصیت" آغاز می کنم که می توان آن را چراغ خانه داستان نامید . شخصیت های هر داستان بنا بر طرح و توطئه ای که خالق داستان تدارک می بیند و البته ممکن است در طرح و تدبیر خود از آثار دیگران الهام گرفته باشد در حوادث و کشمکش ها شرکت می کنند . این کشمکش ها در داستانی به وسعت رمان از تنوع و توسعه برخوردارند و نویسنده سعی می کند با تمهیدات گوناگون کشش لازم را در اثر خود ایجاد کرده ، خواننده را برای دریافت پیام یا پیام های داستان با خود همراه نگه دارد . پرواضح است که در این تلاش و تکاپو نسبتهای علّی و منطقی را از نظر دور نمی دارد . هر نویسنده پس از تعیین طرح و توطئه ، مناسبترین موضع و بیان را برای خلق روایتی روشن و زبانی بهره مند از ذوق جستجو می کند. اما در این باره که تا چه پایه توفیق یافته است دیگران داوری می کنند .

ادامه نوشته

شمس و طغرا ، رمان تاریخی عاشقانه

ادامه نوشته

شمس و طغرا ، رمان تاریخی

ادامه نوشته

شمس و طغرا و داستانهای غربی معاصر

ادامه نوشته

شمس و طغرا و داستانهای فارسی معاصر

ادامه نوشته

داستان ، پس از مشروطه

ادامه نوشته

میرزا محمد باقر خسروی

ادامه نوشته

داستان شمس و طغرا

ادامه نوشته

داستان ، پیش از مشروطه

ادامه نوشته

داستان نویسی در ایران از ابتدا

ادامه نوشته

نقد و تحلیل رمان شمس و طغرا

ادامه نوشته

درآمدی به دنیای داستان

درآمدی به دنیای داستان

محمدحسن صنعتی

در"دنیای داستان" سری می زنم به داستان نویس هایی که نه ایرانی اند ، نه عرب و نه اهل امریکای لاتین . اما اگر هم در کنار نویسندگان اروپایی یا امریکایی ، تنی چند یونانی اند یا روس ، در حوزه فرهنگی غرب قرار می گیرند بیشتر . می پذیرم البته که در داستانِ داستان نویسِ منتسب یا مربوط به شرق سیاسی ، ویژگی هایی هست یا می شود پیدا کرد که آن را از نویسندگان امریکا و اروپا و انگلیس متمایز می کند یا می تواند متمایز کند . اما این تمایز آنقدر نیست که بتوان خط قرمزی کشید بین داستان های این دو پهنه ، جوری که هیچ کدام از نویسنده ها نتوانند پایشان را آن طرف خط بگذارند ؛ کما اینکه در هر کدام از دو بخش غرب یا شرق هم دسته ای از نویسنده ها با دسته ای دیگر متفاوت می نویسند یا در همان دسته و رسته ، هر نویسنده ای برای خودش عادت و عقیده ای دارد که حاصلش می شود یک جور سبک فردی .

ادامه نوشته