تاریخ بیهقی و بعضی از چاپ های مشهور آن

چاپ ها

تاریخ البیهقی، محمد بن حسین بیهقی ، مترجمان یحیی الخشاب، صادق نشأت، مصر، قاهره، مکتبه الانجلوا المصریة، جمادی الاولی 1376، دسامبر 1956 (تاریخ المقدمه) 39+813ص، وزیری.
 

تاریخ بیهقی، محمد بن حسین بیهقی، تصحیح قاسم غنی و علی اکبر فیاض، تهران، چاپخانه بانک ملی ایران، 1324، یو+ 764 ص، وزیری.عنوان دیگر: تاریخ مسعودی،چاپ دیگر: نشرخواجو،1370،748ص.

 

تاریخ بیهقی، محمد بن حسین بیهقی، علی اکبر فیاض، (مصحّح) چاپ سوم: تهران، نشر علم، دنیای کتاب، 1371، سی ودو + 1090 ص، وزیری.
عنوان دیگر: تاریخ مسعودی
چاپ دیگر: چاپ دوم: مشهد، انتشارات دانشکده دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد، 1356. نوزده + 1020 ص.

ادامه نوشته

تاریخ بیهقی و بعضی از نام ها

بعضی از نام های متن / مرتبط

 

آرهن : احتمالا قصبه ای در بدخشان (ر.ک: یادنامه ابوالفضل بیهقی ، 1374، صص 795 -797) .

آل افراسیاب : خاندان خانیان . مشهور به قراخانیان ( ر.ک: تاریخ ادبیات ایران ، صص 282- 286) .

آلتونتاش : سنگ طلا، حاجب سالار محمود غزنوی ( ر.ک : " شخصیت آلتونتاش از نظر بیهقی ( در دوره سلطان مسعود غزنوی) "  ، 1374، "صص 727-743) .

آل طمغاج : ابراهیم نصر حکومت کاشغر و ماوراء النهر کرد و بعد از او طمغاج خان حکومت کرد و بعد از او خاقان که معاصر الب ارسلان بود...اول دولت آل طمغاج 443ق. بود و آخرش ششصد و نه که مدت ملک شان یکصد و شصت پنج سال می شود (ر.ک: تاریخ بیهقی ، سعید نفیسی ، 1386، ص 1367 و 1368) .

ادامه نوشته

تاریخ بیهقی و بعضی از واژه ها

بعضی از واژه های متن/ مرتبط

 

احماد : ستودن ، سپاس گزاردن.

اشراف: مشرفی برای دربار. نظارت . بازرسی.

الپ: پیشوندی در نامهای ترکی .

ایادی : نعمتها . دستیاران.

ادامه نوشته

بیهقی دبیر ، سردبیر نثر فارسی

محمد حسن صنعتی

بیهقی دبیر، سردبیرنثر فارسی

صرف نظر از نامگذاریهای اغراقگرایانه ای که بعضا در تبجیل و تکریم بزرگان زبان و ادب فارسی صورت می بندد ، از قبیل پدر، معلم، مهندس و معمار زبان یا ادب یا نثر فارسی ، قدر مسلم، ابوالفضل بیهقی و تاریخش همانطور که امروز علاقه مندانی روبه تزاید دارد ، در سالهای دور و نزدیک پس از خود نیز علاقه مندان و بلکه پیروانی داشته است که یا از اسم و رسم آنان بنا به تحقیقات انجام یافته باخبریم یا در آینده در پرتو تحقیقاتی که به عمل خواهد آمد باخبر خواهیم شد. به نظر عباس میلانی که البته بیشتر او را تاریخ نگار می شناسیم، شاید بتوان ادعا کرد که نقش بیهقی در تدوین نثر فارسی همسنگ نقش شکسپیر در شکل بندی زبان انگلیسی مدرن بود (تجدد و تجددستیزی در ایران، ص33) .

ادامه نوشته

وجه داستانی تاریخ بیهقی

محمد حسن صنعتی

وجه داستانی تاریخ بیهقی

تاریخ بیهقی که چنانچه از نامش پیداست ، "تاریخ" بیهقی است و ارزشهای تاریخی آن نیز از منظر روایت تاریخ، بارها  تحقیق شده است (روایت شناسی تاریخ نگارانه تاریخ بیهقی، نوشته محمد راغب) ، با متون تاریخی قبل و بعد از خود قابل مقایسه است. محمد راغب این کار را در کنار 27 متن تاریخی دیگر انجام داده است (همان، صص195-231) . چنین که معلوم است ، بیهقی روایتگر تاریخ است و از زبان بیشتر استفاده می کند تا نیروهای ادبی و بلاغی (متن در غیاب استعاره، ص28). او که گاهی سخنش را با تعبیر" این داستان" شروع می کند (گزیده تاریخ بیهقی، دبیرسیاقی، ص4) به سائقه استنادگرایی تاریخی به سمت شخصیت پردازی حرکت می کند و داد و ستدی بین تاریخ و داستان به وجود می آورد ( همان، ص 138) ؛ خصوصا که به قول ادوارد مورگان فورستر ، انسان دارای دو بعد است؛ بعدی که فراخور تاریخ است و بعدی که شایسته داستان . همیشه لایه سطحی و دیدنی ، لایق تاریخ است و لایه درونی یعنی رویاها و رمزها شایسته داستان (همان، ص161) . داستان گرایی بعضا در نظر محققان از ارکان بلاغت بیهقی به شمار آمده است (حدیث خداوندی و بندگی، ص59) .در داد و ستد بین تاریخ و داستان ، داستان در خدمت برجسته و به تعبیری ادبی کردن زبان تاریخی بیهقی قرار می گیرد (متن در غیاب استعاره ، ص135) .در این بین حرکت و ریتم تاریخ داستان ، گاهی تند و گاهی کند می شود. این بیشتر در مواردی است که اطناب و ایجاز در روایت شکل می گیرد (همان، ص141) .

ادامه نوشته

بلاغت طبیعی در تاریخ بیهقی

محمد حسن صنعتی

بلاغت طبیعی در تاریخ بیهقی

 

 

تاریخ بیهقی کتابی که در چند دهه اخیر فراوان از آن می گوییم و می شنویم ، نوشته ابوالفضل بیهقی است که می دانیم در حارث آباد ، روستایی از بیهق سبزوار به دنیا آمده و در غزنه که اکنون در افغانستان قرار دارد از دنیا رفته است. اما نمی دانیم پیکر او در کجا به خاک سپرده شده است (تاریخ بیهقی، تصحیح یاحقی-سیدی، ص چهل و دو). او از نویسندگان بزرگ دوره غزنوی و تاریخ اش به نظر سیروس شمیسا (سبک شناسی نثر، ص 48) از شاهکارهای نثر فارسی است . می توان گفت مثل هر اثر ادبی دیگر ویژگی تاریخش آن است که بارها خوانده می شود و همچنان تازه است. به قول دبیرسیاقی(گزیده تاریخ بیهقی، ص 24) به بارها خوانده شدن می ارزد. تاریخ بیهقی نیکو برآمده است چرا که پدید آورنده آن هیچگاه از دغدغه و دقت در تالیف و تاریخ وتصنیف و داستانی که می کرده برکنار نبوده است. " وکار به امیر محمودرسید چنانکه نبشته اند و شرح داده و من نیز تا آخر عمرش نبشتم . آنچه بر ایشان بود کردند و آنچه مرا دست داده بود به مقدار دانش خویش نیز کردم تا بدین پادشاه بزرگ(یعنی مسعود) رسیدم و من که فضلی ندارم و در درجه ایشان (یعنی نویسندگان و مورخان قبلی که تاریخ غزنویان را نوشته اند) نیستم ، چون مجتازان بوده ام تا آنجا رسیدم و غرض من نه آن است که مردم این عصر را بازنمایم حال مسعود انارالله برهانه که او را دیده اند و از بزرگی و شهامت و تفرد وی در همه ادوات سیاست و ریاست واقف گشته" (همان، ص9).

ادامه نوشته

زبان و ادب عامه در تاریخ بیهقی

محمد حسن صنعتی

زبان و ادب عامه درتاریخ بیهقی

تاریخ بیهقی از جمله متون پدیدآمده در حوزه نثر از ادب پارسی است و نثر نظر به پیوند مستقیمی که با تحولات اجتماعی دارد می تواند آینه تمام نمای پسند و ناپسندهای جامعه و اقشار گوناگون آن در مراتب گوناگون باشد.اگر روزی کسی با کنش ها و واکنش های نثر به برررسی روانی جامعه خویش بپردازد می تواند بسیاری از لایه های پنهان را ببیند (متن در غیاب استعاره، ص9) .در دوره بروز تاریخ بیهقی به مثابه نثری مردمی، کلمه برای نثر وسیله ای است تا از خود به در آید و خود را به میان بیفکند . دوره ای است که نثر مفید است. زبان مردم به حروف بدل می شود و موسیقی نثرش به موازات گفتار مردم می ایستد . اساسا نثر قرن چهارم و پنجم از سادگی زبان مردم الهام گرفته بپا خاسته است و چون موقعیتی اجتماعی به ویژه فرهنگی ایجاد چنین نثری را الزام آور می کرد ، در توده مردم تاثیر گذاشته است (همان، ص10) .

ادامه نوشته

قهرمان در تاریخ بیهقی

محمد حسن صنعتی

قهرمان در تاریخ بیهقی

قصة قرابت میان قصه و تاریخ‌، قدیم است‌. این قرابت چنان است که در ادبیات قدیم ما نیز گه‌گاه بین روایات تاریخ با قصه سر مویی بیش فاصله نیست‌. تواریخ و قصص در بعضی مجموعه‌های قدیم تاریخ ایران در کنارهم ذکر شده‌اند: مجمل‌التواریخ و القصص‌. در قرآن آنچه از احوال پیغمبران و اقوام گذشته از باب عبرت و تذکره آمده است قصص خوانده شده است اما همة آنها در نزد عامة مسلمین از مقولة تاریخ به شمار است‌. در شاهنامه نیز آنچه به عنوان داستان از گفتة دهقان یا موبد یاد می‌شود گه‌گاه در نزد شاعر مفهوم تاریخ دارد؛ روایات واقعی‌. در تفاوت این دو مفهوم بیان ولتر معروف است و ظرافت نیشخندهای او را دارد. می‌گوید تاریخ قصه‌ای است که به عنوان حقیقت روایت می‌شود در صورتی که قصه تاریخی است که آن را به عنوان دروغ نقل می‌کنند. حتی شاید با قدری مبالغه در تبیین این کلام بتوان گفت تاریخ رمانی است که قهرمانانش وجود واقعی دارند. در صورتی که رمان تاریخی است که قهرمانان آن اشخاص فرضی هستند. اینکه تاریخ و قصه را گه گاه به یک لفظ بیان می‌کنند از همین جاست‌. آیا ژان پل سارتر نظر به همین مفهوم واحد تاریخ و قصه ندارد که یک جا در داستان معروف غثیان خویش می‌نویسد: «انسان همیشه ناقل قصه است و در میان قصة خود و دیگران زندگی می‌کند؟» (زرین‌کوب‌، 1370: 28 و 29)

ادامه نوشته

مدنیت و دغدغه تمدن به روایت بیهقی

محمد حسن صنعتی

 

مدنیت و دغدغه تمدن به روایت بیهقی

دو کلمه "ترک" و " ترکمان" که در نام و رفتار ماننده ترکان بوده اند - اگر فارغ از تعصبات قومی مورد مطالعه قرار گیرند و نسبت قدیم آنان دست کم در مفهوم - با مغولان و اقوام یاغی و صحراگرد در گذشته های دور سنجیده شود ، می توان گفت ایرانی جماعت جز در دوره سامانیان در ایتدای دوران پس از اسلام و دوره کوتاه زندیان ، پیش از قاجاریه که آنها هم خود را ترکمن می دانستند و از قوم اشاقه باش بودند همواره مغول زده بوده است. ایرانی مغول زده ، در مقطعی غزنوی زده بوده است ؛ غلامان ترکی که در دربار سامانیان قدرت یافته اند  و مدتها سرنوشت ایران و منطقه را در دست داشته اند.

ادامه نوشته

قلاشان در تاریخ بیهقی

محمد حسن صنعتی

قلاشان در تاریخ بیهقی

از هنرهای بیهقی آن است آن است که زشتی را هم به زیبایی تصویر می کند. تاریخ بیهقی یکسره زیبایی و نیکی نیست. در جاهای بسیاری از آن هم زشتی های روزگار به تصویر کشیده شده است تا خوانندگان را عبرت افزاید. او به نکته هایی اشاره می کند که بیراه نیست اگر اسباب فروپاشی حکومت غزنوی در شمار آیند. از آن جمله است چاپلوسی و چرب زبانی رایج در دربار غزنوی و مراودات درباریان و غیر آنها در سلسله مراتب دیگر. وقتی کمیسیونی تشکیل می شود که ببینند مسعود بهتر است به غزو هانسی برود یا در خراسان بماند ، درباریها با وجودی که می دانسته اند ماندن در خراسان و تدبیر کار ترکمانها را کردن صلاح است جانب مسعود را می گیرند که هم او خوشش بیاید و هم در ضمن رفتن به هند ثروتی به دست بیاورند (ر.ک: " روش علمی در کتاب بیهقی" ، ص97 و 98) .

ادامه نوشته

تاریخ بیهقی و گذار از تاریخ به ادبیات

محمد حسن صنعتی

تاریخ بیهقی و گذار از تاریخ به ادبیات

کنگره بزرگداشتی به تاریخ شهریور  1349 شمسی در مشهد برای ابوالفضل بیهقی برگزار شده که بنا به معیار  احمد بیرشک ( گاهنامه تطبیقی سه هزار ساله، ص106) برابر می شود با سال 1391قمری و 1970 میلادی. یعنی با احتساب سال 385 قمری به عنوان سال زاده شدن او و با ملاحظه این قرار که در زندگی رجال تاریخ متقدم ، مبنا سال قمری است ، کنگره در هزار و ششمین و به تعبیری گردشده در هزارمین سال تولد بیهقی برگزار شده است. در این کنگره که به همت بیهقی پژوه و استاد دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد علی اکبر فیاض و دیگر استادان این دانشکده برگزار شد، مقالات ارجمندی ارائه شد که هنوز هم از مقالات سرآمد حوزه بیهقی پژوهی به شمار می آیند.مروری بر این مجموعه مقالات ( چاپ شده با نام : یادنامه ابوالفضل بیهقی ) نشان می دهد که تاریخ بیهقی در دوره گذار بیشتر آثار پدیدآورندگان ایرانی از جمله تاریخ نویسان از تاریخ به ادبیات پدید آمده ، به گونه ای که در عین برخورداری از ارزشهای تاریخ شناختی ، دارای ارزشهای ادبی است . " تاریخ بیهقی در یک نگاه" ( حدیث خداوندی و بندگی ، دهقانی، ص121-134) نشان می دهد که این اثر در میانه تاریخ و ادبیات ایستاده است و برای تاریخ و ادبیات امروز ایران نیز دارای ارزشها و برکاتی چشمگیر است (ر.ک: یادنامه ابوالفضل بیهقی، ص پانزده و شانزده ).

ادامه نوشته

تاریخ بیهقی اثر شاخص ابوالفضل بیهقی

اثر شاخص ابوالفضل بیهقی ، تاریخ بیهقی است که باید آن را همچون هر اثر تاریخی دیگری در بستر تاریخی اش دید ( تجدد و تجددستیزی، عباس میلانی، ص16) . رزمجو به این نکته اشاره کرده است که از جمله محتویات تاریخ بیهقی ، منشآت ابونصر مشکان (ف: 431ه.ق.) صاحب دیوان رسایل سلطان محمودغزنوی است که ابوالفضل بیهقی آنها را در کتاب خود نقل کرده است ( انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، ص194). این اثر از این نظر که دارای تعابیر تازه است هم قابل بررسی است( "طرح و توضیح چند مشکل از تاریخ بیهقی" ، خلیل خطیب رهبر،صص153-173). علاوه بر تاریخ بیهق علی بن زید بیهقی، کلیله و دمنه(تالیف : 538-540 ق.) ، رأس مال الندیم ]فی التواریخ اعیان اهل الاسلام[(تالیف: 501ق.) ، و مجمل التواریخ و القصص(تالیف: 520ق.) هم ، اولین ذکرکنندگان نام تاریخ بیهقی بوده اند ( روایت شناسی تاریخ نگارانه تاریخ بیهقی، محمد راغب ، ص257) .

ادامه نوشته

بعضی از آثار ابوالفضل بیهقی

بعضی از آثار ابوالفضل بیهقی

نظر در مورد گذشته حتی گذشته نزدیک قهرا مبتنی بر حدس و گمان است چه رسد به گذشته دوری به فاصله هزار سال از امروز. علاوه بر تاریخ بیهقی ، آثار دیگری هم به بیهقی منسوب شده که معلوم نیست همه آثاری باشد که از قلم او تراویده است و البته همین مقدار هم تنها به موجب حدس و گمان و پاره ای مستندات می تواند از آن بیهقی باشد.

ادامه نوشته

مروری بر دوره دبیری ابوالفضل بیهقی

 ابوالفضل بیهقی که 85 سال در جهان زیسته و سرد و گرم روزگار دیده است ، به نظر جلال متینی رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد و دبیر مجلس بین المللی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی( یادنامه ابوالفضل بیهقی، ص هفده) ، واقعه نگاری ساده نیست بلکه مردی است اهل اندیشه و هر نکته ای کافی است تا افکاری حکیمانه در مغز او برانگیزد و ما را فرایاد آورد که " سخت عجب است کار گروهی از فرزندان آدم علیه السلام که یکدیگر را بر خیره می کشند و می خورند از بهر حطام عاریت را . آنگاه خود می گذارند و می روند تنها به زیر زمین با وبال بسیار و در این چه فایده است ؟ یا کدام خردمند این اختیار کند؟ " او مورخی حق گزار است که همواره به دنبال نشر راستی و درستی بوده است : " محال باشد چیزی نبشتن که به ناراست ماند" (همان) .

ادامه نوشته

زاد و بوم ابوالفضل بیهقی

 

محمدحسن صنعتی

زاد و بوم ابوالفضل بیهقی

بنا به روایت مجمل علی سهرابی ( بازآفرینی جنبه های نمایشی تاریخ بیهقی، 1394) ابوالفضل بیهقی سال 385ق.در حارث آباد بیهق یعنی سبزوار کنونی متولد شده. سال 412 با سمت دبیری وارد دربار محمود غزنوی شد.در فاصله 412 تا 470 ق. بیهقی روزگار فرمانروایی محمودغزنوی ، امیرمحمد ، سلطان مسعود ، مودود ، مسعود دوم، علی بن مسعود ، عبدالرشید ، طغرل غاصب ، فرخزاد بن مسعود و ابراهیم را درک کرده است.پس از فوت استادش بونصر مشکان ، مسعود غزنوی ریاست دیوان رسالت را به بوسهل زوزنی داد و بیهقی را نایب او کرد. سال 441 در سلطنت عبدالرشید به ریاست دیوان رسالت برگزیده شد اما پس از چندی معزول گردید .در 444 ق. با قدرت یافتن طغرل غاصب و ضمنا به قتل رسیدن عبدالرشید ، بیهقی همچون بسیاری از درباریان مغضوب شد. او را از زندان قاضی به قلعه ای منتقل کرده در آنجا حبس کردند.از 444 تا 451 دبیر سلطان فرخزاد بودو پس از سلطنت او انزوا اختیار کرد و به تصنیف تاریخ مشغول شد. این انزوا و تصنیف گری تا پایان عمر او دوام یافت و سرانجام در صفر سال 470 ه. ق. چشم از جهان فرو بست.

ادامه نوشته

دیباچه ای بر وجه ادبی تاریخ بیهقی

ابوالفضل بیهقی در نگارش تاریخ نوشته خود موسوم به تاریخ بیهقی در مقام هنرنمایی به چشم نمی آید. در آن صورت بیهقی شعر می سرود یا به داستان سرایی محض می پرداخت یا دست کم به نگارش نثر ادبی اقدام می کرد .مع الوصف آنچه به نام تاریخ بیهقی خلق گردیده ، در میانه شعر و نثر قرار دارد. بنا بر این امروزه تلاشی اگر هست به زعم نگارنده باید معطوف بروز طبیعی و روان هنرها در نثر او باشد. این کار پیشتر در تعداد اندکی از نوشته های محققان از جمله کتاب ارزشهای ادبی تاریخ بیهقی ( چاپ اول، تهران ، امیرکبیر، 1392) و نگاه دیگر، تاملی در ارزشهای ادبی تاریخ بیهقی( منتشر نشده ) هر دو تالیف نگارنده صورت گرفته است. از این منظر ، تاریخ بیهقی، اثر ذوق فطری است.همین طبیعی بودن بروز ادبیت تاریخ بیهقی است که آن را دارای روح ادبی گردانیده است. "ادبیت" به تعبیر محمدرضا شفیعی کدکنی در مقاله ای با همین عنوان(رستاخیز کلمات، 1396: 16و59-66)همان چیزی است که یک متن موجود در یک زبان را از دیگر متن هایی که ارزش ادبی ندارند جدا می کند.

ادامه نوشته