هویت باوری ایرانی
هویت باوری ایرانی
محمدحسن صنعتی
اگر امیر کبیر و نخبگان بیداری چون او که به حفظ اصالتها باور داشتند و به اعتلای ایران می اندیشیدند، در تاریخ ما بناگاه از صحنه سیاست حذف می شدند، از آن رو بود که آنان مانع در برابر استبداد داخلی بودند و در مقابل مطامع استعماری بیگانگان ایستادگی می کردند. نمی گویم همه تلاشهایی که در کشور به نام عمران و آبادانی با مشارکت بیگانگان صورت گرفته ، رویکرد استعماری داشته .اما یقینا این زمینه ، ملحقاتی داشته و دارد که می تواند در مسیر بهره برداری یکجانبه و سرنوشت ساز از روابط مورد سوء استفاده قرار گیرد.(برای تاریخ و جغرافیای استعمار در مناطق و قاره ها، ر.ک: فرامرز رفیع پور، دریغ است ایران که ویران شود، تهران، انتشار، 1393،صص 38 – 36) به عنوان نمونه آنچه ذیل شرق شناسی مورد پیگیری قرار می گرفته ، نمی تواند تماما مبرا از شائبه مطالعه میدان و شناخت جامعه هدف باشد. گزارش تفصیلی اقدامات گسترده و بسیار دقیق جریان شرق شناسی را در منابع دیگری باید مطالعه کرد.اما تاریخ روابط ما با غربیان پر است از نمونه های شناخت دقیق و گاه سوال برانگیز اسلام و ایران.
در یک نمونه، در باره آلفرد زیگل که دست به ترجمه آلمانی "کتاب السموم و دفع مضارها" از جابربن حیان زده، مرحوم زریاب خویی ، تلاشهای او را چنین شرح می دهد: دکتر زیگل که هم عالم طبیعی و هم مستشرق است( زبان عربی را در پنجاه سالگی یادگرفته است) در ترجمه کتاب السموم و مضارها زحمت فراوان برده و ان را با منابع دیگر شرقی و یونانی سنجیده است و به قول خودش ترجمه و شرح این کتاب را در درجه اول برای اطبا و دارو سازان انجام داده است. چون احتمال داده که شاید اسماء غالب امراض با معادل فعلی آلمانی آنها منطبق نباشد، عین کلمه عربی را احتیاطا در جنب آن ذکر کرده است و نیز نام علمی اغلب نباتات و گیاهان را به دست داده است.. ترجمه از روی دو نسخه موجود، یکی نسخه کتابخانه تیمورپاشادر قاهره و دیگری نسخه اسعد افندی در حلب صورت گرفته است . ولی فقط متن نسخه تیموریه فاکسیمیله شده است. این نسخه در اردیبهشت 503 خراجی هجری ( سال منسوب به خراج و مالیات ) حدود 509 هجری قمری، در شیراز نوشته شده است .( عباس زریاب خویی، " کتاب السموم و دفع مضارها"، 1388، ص 469)
و در نمونه ای دیگر، " دستور زبان فارسی کنونی" را دانشمند فرانسوی ژیلبر لازار نوشته است. در پاریس هم آن را به چاپ رسانده است. به تعبیر احسان یارشاطر، این دستور در نوع خود بهترین دستوری است که تاکنون برای زبان فارسی منتشر شده و برای همه محصلین زبان فارسی مغتنم است و باید به آقای ژیلبر لازار در نشر چنین اثر سودمندی که حاکی از دقت نظر و حسن سلیقه مولف است تبریک گفت.(احسان یار شاطر، " دستور زبان فارسی کنونی"، ص 479) نیز، بهترین و جامع ترین دستور تاریخی زبان فارسی همچنان اثر پ.هورن است.در مورد مقالات و رسالات و کتبی که در باب دستور زبان فارسی به زبانهای مختلف نوشته شده ، می توان مقاله "کتاب شناسی دستور زبان فارسی " از ایرج افشاررا در فرهنگ ایران زمین، جلد2، شماره 1، تهران، 1332مطالعه نمود.( احسان یار شاطر، همان)
اما همه ماجرای استعمار به آن طرف آب برنمی گردد. بخشی از ماجرا، از ماست و بر ماست. ممکن است خناسانی از آن طرف آب با دم آلوده شان در دل و جان ما دمیده باشند. ولی این قابل کتمان نیست که ما از درون نیز استعداد جهالت وکج فهمی و کج روی داشته و داریم.سالهاست که علمای بسیاری در باب قمه زنی و مردود بودن آن سخن می گویند و اینکه این اعمال باعث وهن دین و مذهب است. بعضی حتی سینه زنی شدید را رد می کنند." هیچ یک از علما دیده نشده اند که در مجالس عزا و سوگواری کمی محکم به پیشانی خود بزنند تا پیشانی شان سرخ شود.میرزای شیرازی در گذشته و تمام علمای نجف در همین امروز فتاوی صریح در تحریم این اعمال صادر کرده و اعلامیه های دور و دراز بیرون داده اند.من ( علامه محسن امین)، خود خط تمام علمای بزرگ نجف را که این اعمال حتی لطمه زدن به صورت را حرام کرده اند دیده ام.این خطوط هم اکنون در نزد ورثه مرحوم حاج باقر صحاف که در حجره صاحب مفتاح الکرامه مقیم بود( و هم او بود که این موضوع را استفتاء کرده بود) باقی است." ( علامه محسن امین، عزاداریهای نامشروع، 1371، ص 51. نیز ر.ک: محمد اسفندیاری، از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه، 1390، صص 80 – 72)
در باره زائران پیاده، علما معتقدند به علت آسیبهایی که به کف پا وارد می شود حرمت دارد و جایز نیست. " هر کار و عملی گرچه دینی باشد، وقتی به درجه عسر و حرج و سختی و مشقت رسید، تکلیف از گردن شخص ساقط می گردد.و همان فعل که قبلا واجب بود، اکنون ترک آن واجب می گردد. بعضی قضیه ورم کردن پاهای حضرت رسول را در اثر طول قیام در نمازها مثال می آورند. این موضوع بر فرض که صحیح باشد، اتفاقی بوده. در صورت عمد و از روی قصد این کار براستی برای رسول خدا نیز جایز نبوده است، چه ، کاری که منافی عقل ومنطق باشد ، برای هر کس ناشایست و نادرست است.فقها و علمای اسلام دستور داده اند که اگر در اثر وضوساختن حس کردی که دستهایت خشکه شده ترک می خورد نباید وضو بگیری!"( علامه محسن امین، همان، ص 48 و 49)
زمینه های بسیاری است که به مثابه عرصه های بروز وشیوع جهالت باید مورد بررسی و بازنگری قرار گیرد.یکی از این زمینه ها تعصبات پیرامون قومیت و نژاد است و مثلا: تصور برتر بودن و برگزیده بودن اعراب یا هر نژاددیگری بر دیگر اقوام و نژادها. بعضی معتقد بوده اند که به علت عرب بودن پیامبر، نژادعرب برتر است، غافل از آنکه این تصور ریشه در جاهلیتی کهن و بازمانده از دوران ابتدایی اسلام و خلافتهای به ظاهر اسلامی دارد. یکی از برنامه های نظام اموی اختصاص دادن مزایا به اعراب بود،به استناد اینکه اعراب قوی هستند و به همین دلیل خدای آنان را انتخاب کرده و پیغمبری از میان ایشان برگزیده است تا اوامر او را به زبان عربی به همگان ابلاغ کنند.( آ.ج.آربری و دیگران، تاریخ اسلام، 1380، ص 125)